مسیج و جوک(سری دهم)

بچه هه میره پیش خانم معلمش، میگه: خانوم میشه شما زن من بشید؟معلمه میگه: برو بشین سر جات، من الان حوصله بچه مچه ندارم. پسره میگه: آره منم حوصله بچه ندارم... اشکال نداره، !!!جلوگیری میکنیم

عشق ۶ مرحله داره : ۱: دیدار ۲: قرار ۳: بذار ۴: فشار ۵: درآر ۶: فرار ... به امید دیدار

یه روز 2 تا خلافکار با هم ازدواج می کنن . بچشون میشه بسیجی . چرا ؟ چون منفی در منفی میشه مثب

یه روز یه اصفهانی و یه تهرانی و یه قزوینی می میرند.آنقدر به خدا التماس می کنند تا اینکه خدا با برگشتن آنها به دنیا موافقت می کنه به شرطی که دیگه گناه نکنند وگرنه سنگ می شوند. خلاصه آنها به دنیا برمی گردند.همان اول کار تهرانیه یه دختره را میبینه و می افته دنبالش. همان دم سنگ میشه.بعد مدتی اصفهانیه یه ۵ تومانی روی زمین می بینه خم میشه که برداره قزوینیه می گه : خاک تو سرت . هم خودت رو بدبخت کردی هم منو

به یه نفر میگن که با مناجات جمله بساز میگه: مونا جاتو انداختم بیا بخواب

از ترکه می پرسند: می دونی چرا غواص ها به پشت می پرن تو آب؟ می گه: چون اگه به جلو بپرن می افتن تو قایق

سرگذشت تلخ یک پسر دانشجو در دانشگاه قزوین ( ) سال اول ( . ) سال دوم ( o )سال سوم (O) سال چهارم خدا رحم کرد واسه فوق لیسانس ادامه نداد

----------

کلیک روی تبلیغات فراموش نشه. مرسی. خوشباشین. میبینمتون...